سلام smiley

امروز وقتی ازخواب بیدار شدیم وبعداز صبحانه خوردن کارهایمان را کردیم واز خا نه رفتیم بیرون ومادرم رفت که برایدایی من مایه ی لبا شویی بخرد ولی تمام کرده بودوبعد امد تا باهم  با اوتوبوس برویم خانه ی مادر بزرگ چون من عسر نوبت دکتر دندان پزشکی داشتموبرای اینکه کسی نبد تا بچه ها را نگه دارد رفتیم انجا تا ما در بزرگم بچه هارا نگه دارد  وقتی رسیدیم به انجا  لبا س هایمان را اوز کردم  یعنی کردیم وبعد کمی  میوه خوردیم وبعد مادرم رفت کمک مادربزرگم وماهم بازی قایم باشک بازی کردیم  وبعد من نمازم را خواندم ومنتزر ماندیم تا دایی لیاید  ووقتی دایی امد سفره را پهن کردیم و ناهار خوردیم  ویک فیلم سینمایی دیدیم  وبعد از ناحار  کارهایمان راکردیم وبا اوتوبوس به دکتر رفتیم و وقتی که  نوبت من شد که بروم داخل  خود دکتر نبود که دندان های من را درست کنند بخواتر همین انها خیلی تولش دادند وبعد از دکتر  من و مادرم رفتیم در مقازه و من یک کرانچی  ی ساده ورداشتم و م در اوتوبوس خوردیم  و وقتی  به خانه ی مادر بزرگ رسیدیم لباس هایمان را اوز کردیم  ومن با بچه ها منچ بازی کردم وبعد از بازی  وقتی خاله ی من و دختر خاله ی من امدند  و مادر بزرگ من برای ما میوه گذاشتند  من و برادر هایم  میوه خوردیم وبعد با پدر م به خانه رفتیم                                          


مشخصات

آخرین جستجو ها